در سالهای اخیر بارها بر این نکته تأکید شده که خاطرات دفاع مقدس، از جمله گونههای ادبی امروز ماست که ویژگیهای بومی مخصوص خود را دارد و از این منظر میتواند نماینده خوبی از ادبیات ایرانی برای عرضه در بازار جهانی معرفی شود. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟ فکر میکنید که چقدر دست این نوع ادبی در مواجهه با مخاطب جهانی پر است؟
در سالهای اخیر تلاشهایی برای عرضه ادبیات دفاع مقدس صورت پذیرفته است. ولی کافی نبوده است. در این سؤال از حضور در بازارهای جهانی سخن به میان آورده شده، حال اینکه این نوع از ادبیات حتی در کشور خودمان نیز تا حدودی محجور مانده است. به عنوان مثال در کلاسهای آموزش زبان، مرسوم است که زبانآموزان را برای تقویت مبحث درک مطلب و واژگان به خواندن کتاب داستان ترغیب میکنند. حال آنکه با نگاهی گذرا درخواهید یافت که تقریباً تمامی کتاب داستانهای سطحبندی شده موجود در بازار وارداتی و بازگوکننده تفکر و فرهنگ غربی است که بعضاً هم سعی در القاء گفتمان غرب در غالب واژگان و همچنین قهرمانسازی به سبک هالیوود دارد. نگاهی به عناوین کتابهایی همچون «بتمن»، «مرد عنکبوتی»، «مرد آهنی» و... گواه این مدعاست. حال آنکه یک زمینه بسیار مناسب در حوزه ترجمه میتواند تهیه کتابهای داستان سطحبندی شده با روایت حماسههای دوران دفاع مقدس و همچنین معرفی قهرمانان و شهدای آن باشد. این امر موجب پرورش فرهنگ ایثار و شهادت در بین نوجوانان و جوانان و همچنین جلوگیری از نفوذ فرهنگ غربی میشود. در این زمینه البته دفتر مطالعات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از پیشگامان این عرصه در سالیان گذشته اقدام به نشر کتاب داستان آموزش زبان انگلیسی با محوریت شهدای گرانقدر کرد که با استقبال خوبی نیز مواجه شد.
نکته بعدی اقبال جامعه جهانی است. با توجه به اینکه سالیان زیادی افتخار خدمت به عنوان مترجم همزمان را داشتهام، این موضوع را از نزدیک درک کردهام. هیئتهای خارجی متعدد از سراسر جهان در سفر به کشور ما، هرگاه صحبتی از رشادتهای شهیدان این مرز و بوم مانند شهید دوران، شهید بابایی، شهید صیاد شیرازی، شهید همت و سایر شهدای گرانقدر به میان می آمد بلافاصه درخواست کتاب زندگی نامه این عزیزان را به زبان انگلیسی، عربی و فرانسه (بسته به نوع زبان هیئت خارجی) داشتند تا بیشتر با شخصیت و منش این بزرگواران آشنا شوند. ادبیات جهان پر است از کتابهایی که درباره جنگ نگاشته شدهاند و اتفاقاً جزء پرفروشترینها و برندگان جوایز ادبی بودهاند. در سالهای اخیر کتابهای قابل اعتنایی به زبان فارسی در خصوص دفاع مقدس نگاشته شدهاند که برخی را نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی تقریظ فرمودهاند که این کتابها همگی قابلیت ترجمه به زبانهای زنده دنیا را دارند و حتماً هم با اقبال خوبی مواجه خواهند شد.
کار ترجمه، یک کار تخصصی است که روند انجام و انتشار آن با کتابهای تألیفی متفاوت است. براساس تجربهای که در سالهای گذشته در زمینه ترجمه آثار داشتهاید، فکر میکنید که چقدر ترجمه ادبیات و به ویژه خاطرات دفاع مقدس در ایران به صورت تخصصی انجام میشود و نگاهها به این موضوع، نگاه تخصصی است؟
بخشی از مشکلاتی که در سالهای گذشته دامن ترجمه خاطرات دفاع مقدس را گرفته، نبود ارتباط میان نویسنده و مترجم بوده است. به هر حال این متون قرار است در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای عربزبان منطقه توزیع شود و ممکن است ناآشنایی مترجم با فضای جنگ تحمیلی، سوءتفاهمهایی را برای مخاطبان جدید ایجاد کنند. فکر میکنید که آیا برای ترجمه یک اثر، داشتن یک متن کافی است؟
مسلماً ارتباط مستقیم با نویسنده اصلی کتاب در صورتی که وی در قید حیات باشد و قابل دسترسی میتواند بسیار سودمند بوده و روند ترجمه را تسهیل کند. یکی از ابتداییترین مشخصات مترجم، تسلط به زبان مبدأ و مقصد و آشنایی کامل با موضوع ترجمه است. در واقع مترجمی که در این حوزه مطالعه نداشته یا مطالعات اندکی داشته است همچون سایر موضوعها نباید ورود کند. مثلاً اگر به اینجانب یک کتاب با موضوع پزشکی بدهند چون در این خصوص آشنایی و تسلط کافی ندارم و نیز این موضوع مورد علاقه بنده نیست به هیچ عنوان نباید دست به ترجمه بزنم.
موضوع دیگر درک فرامتنی است. آثار بسیار زیادی در جهان پس از فوت نویسنده اصلی ترجمه شدند و اتفاقاً بسیار هم پرفروش بودند و با اقبال خوانندگان مواجه شدند. در واقع این گونه نیست که اگر مترجم به نویسنده اصلی دسترسی پیدا نکرد این امر خللی در امر ترجمه وی وارد کند. در واقع آن چه از ارتباط بین نویسنده و مترجم به مراتب مهمتر است، تسلط و آشنایی مترجم با ادبیات دفاع مقدس در زبان فارسی و همچنین آشنایی کامل با این ژانر روایی در زبان مقصد است. یعنی مترجم باید بکوشد متن را به گونهای ترجمه کند که اگر نویسنده کتاب، انگلیسی زبان بود و میخواست به زبان انگلیسی داستان را روایت کند، متنی شبیه ترجمه مترجم ارائه میداد.
جنگهای مختلف دنیا همچون جنگ ویتنام، روسیه و ... توسط ادبیات در دنیا مطرح شده است، اما ما در جوزه دفاع مقدس هنوز نتوانستهایم در این مسیر قدم برداریم، کتابهای دفاع مقدسی که تاکنون در ایران منتشر شدهاند، تا چه اندازه این قابلیت را دارند که بتوانند پرچمدار پیمودن این مسیر میان سایر هنرها باشند؟
بسیاری از جنگها از طریق ادبیات به دنیا معرفی شدند و فیلمهای متعددی نیز از روی همین کتابها ساخته شدند. خوشبختانه در سالهای اخیر کتابهای فاخری در زمینه دفاع مقدس منتشر شدهاند که اکثراً جزء پرفروشترینها بوده و به چاپهای چندم رسیدهاند. بعضی نیز مورد تأیید و سفارش مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند. پرواضح است که گام اول ثبت و ضبط روایات است، همان کاری که در کتاب «دا» صورت گرفته است.
موضوع بعدی مخاطبشناسی و قلم نویسنده است. در عصر امروز که آحاد جامعه با توجه به هجوم شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اقبال کمتری به کتاب و کتابخوانی دارند و همچنین از خواندن متنهای طولانی رویگردان هستند، تنها یک قلم روایتگر جذاب میتواند مخاطب را برای خواندن ترغیب و جذب کند. در بحث ترجمه نیز مترجم باید بکوشد لحن و سبک نویسنده را نیز تا حد امکان برگرداند. حال هر چه داستان دارای قوام و ظرافتهای زیبا باشد میتوان امیدوار بود که مثلاً فیلمنامهای از آن اقتباس شود.
حوزه خاطرات دفاع مقدس از جمله حوزههایی است که از خلأهای قانونی رنج میبرد. بسیاری از مسائل در مراحل چاپ این دست از آثار هنوز از نظر قانونی یا واضح و روشن نیست و یا رعایت نمیشود. به عنوان نمونه، حقوق نویسنده و راوی در این امور اصلاً مشخص نیست و گاه ناراحتیهایی را ایجاد کرده است. فکر میکنید که وجود ضعفهای موجود در ترجمههای امروز چقدر از این دست از مسائل نشأت میگیرد؟
با توجه به اینکه قانون کپیرایت یا حق انحصاری نشر یک اثر در کشورمان وجود ندارد متأسفانه شاهد بروز این دست مشکلات هستیم. مثلاً مترجمی با وسواس بسیار و با صرف زمان برای پژوهش بر روی اثر، کتابی را ترجمه میکند و چندی بعد مشابه آن را به اسم مترجمی دیگر در بازار می یابد که این امر باعث ایجاد عدم رضایت و نبود انگیزه کافی برای کار در این حوزه میشود. موضوع دیگر عدم وجود مأخذی برای پیگیری امور ترجمه است. بدین معنی که بعضاً مشاهده میشود یک کتاب را چندین مترجم ترجمه کردهاند، ولی ترجمه کتاب دیگر که آن هم از پرخوانندهترینها بوده مغفول مانده و کسی به سراغش نرفته است. وقتی پای صحبت مترجمین مینشینید جملگی مدعیاند که اگر ما مطلع بودیم ترجمه نمیکردیم و به سراغ کتاب دیگری میرفتیم.
لطفاً برای روشن شدن ذهن مخاطب در خصوص روند ترجمه یک اثر صحبت کنید، اینکه برای ترجمه از چه کسانی باید اجازه گرفته شود؟
برای ترجمه یک اثر طبق اصول اخلاقی و قانون کپیرایت که در اکثر کشورهای دنیا رعایت میشود باید از ناشر کتاب مجوز کتبی گرفت و این مجوز کتبی نیز به ناشر کتاب ترجمه داده میشود و نه به خود مترجم. ناشران کتاب معمولاً نظر نویسنده اصلی را در این خصوص جویا میشوند، ولی مجوز کتبی از نویسنده بدون داشتن مجوز کتبی از ناشر میتواند معضلاتی را برای مترجم به وجود آورد. پس از ترجمه نیز ناشر برای گرفتن مجوز نشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام میکند که مبحث تخصصی ناشرین است.
نظر شما